ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

۳۴ مطلب با موضوع «سروده ها» ثبت شده است

سرها بریده بینی

سید عباس حقایقی | چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۸۷، ۱۰:۲۸ ق.ظ | ۲۴ نظر

هوالعزیز

میان پرده :

صدها سر و دست و چشم و پایی دیگر
یک قتلگه خون و ندایی دیگر
پیچیده طنین درد "هل من ناصر"
در غزه، میان کربلایی دیگر !

پرده اول :

« سلام بر سرهای از بدن جدا شده »

طراح : مجید زارع
پ.ن: شور عشق ... محرم از راه می رسد ...

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

و لکن الله رمی

سید عباس حقایقی | شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۸۷، ۰۴:۰۲ ب.ظ | ۱۶ نظر

هوالعزیز

صحبتی با منتظرالزیدی قهرمان :

ای کاش که من جای شما می‌بودم
ویرانگر دشمن خدا می بودم
وقتی که ندا رسید " فاخلع نعلیک " ...
ای کاش که من هزارپا می‌بودم !

پ.ن : خیلی وقت ها باید کمک کرد. حتی با یک ۱۰ تومانی. با یک دعا . یا حتی ... با یک شعر پکیده !

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

کلاغ ها

سید عباس حقایقی | دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۷، ۰۶:۲۷ ب.ظ | ۲۸ نظر

هوالعزیز

هی ناز می‌کنند برایت کلاغ‌ها
چون ناز می‌خری ، همه از سوی باغ‌ها -

پرواز می‌کنند و به سویت روانه‌اند
حتی خروس‌ها و شترها، الاغ‌ها

بازار کفتران حرم هم کساد شد
از بس که شعر گفته شده از کلاغ‌ها

مظلوم می‌شوند به هر شعر و می‌روند
بالاتر از کبوتر و قرقی و زاغ‌ها

***
با این روال نیز به زودی کلاغ‌ها
بالا روند ز گنبد ز صحن و چراغ ها

پ.ن :
- هشدار به امام رضا (ع) !!!!!

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

دلتنگی

سید عباس حقایقی | چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۸۷، ۱۰:۳۰ ق.ظ | ۲۷ نظر

هوالعزیز

وقتی دلت تنگ است ، وقتی ز من دوری
یادت بیاور : ما ، در صحن جمهوری !

با هم ولی تنها ، روی دو تا قالی
من دزدکی چشمک ، تو خنده‌ی زوری

معلوم بود اما ، بغضت چه سنگین است
گفتم چرا غمگین؟ گفتی همین‌جوری

نقاره‌ها خواندند ، اشک تو جاری شد
باران عشق آمد، بر دامن حوری


***
وقتی دلم تنگ است، وقتی ز تو دورم
این روزها سال‌اند ،‌ این سال‌ها نوری !


پ.ن :
1. محض اطلاع انشتین‌های گرامی :
مستحضر هستم که سال نوری واحد مسافت است نه زمان. ولی کلا یعنی خیلی.
2. محض اطلاع مفسرین گرامی :
خواهشن دنبال شأن نزول این شعر نگردید. روایات مختلف است.
۳. محض اطلاع روان‌شناسان گرامی :
گریه بر هر درد بی‌درمان دواست.

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

حناق

سید عباس حقایقی | پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۸۷، ۱۱:۰۹ ق.ظ | ۱۸ نظر

هوالعزیز

این که آدمی‌زاد کم حرف بزند یعنی کم آپدیت کند و بیش‌تر گوش بدهد و بخواند و لذت ببرد و خودش را سرزنش کند که یاد بگیر ملت چه‌قدر خوش‌گل مطلب می‌نویسند ، کجایش بد است؟

علی‌الحساب این دو تا را می‌نویسم ، مسئولیت‌شان هم به عهده‌ی خواننده‌ی گرامی‌ می‌باشد :

وقتی که دوباره زندگی می‌سازد
بر هیکل خود مرتبا می‌نازد
در فکر خودش چقدر خوش‌گل شده است
یک سوسک که تازه پوست می‌اندازد !
***
بعد از دو دهه شاعری و الواطی !
من ماندم و شعرهای قاطی پاتی
سرمایه‌ی عاشق همه کفر است، چه باک؟
لا حول و لا قوة الا فاطی !!!

پ.ن : اگر ننویسم خواهش می‌کنم فکرهای بدبد نکنید که می‌کنید ، اگر بنویسم ، می‌گویید اگر نمی‌نوشتی نمی‌کردیم ! من چه‌کار کنم واقعا؟

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

فاطمیه

سید عباس حقایقی | دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۱۱:۰۳ ق.ظ | ۲۰ نظر

هوالعزیز
به مسعودِ شهید فکر میکنم ، که این فاطمیه را کنار مادر ، گریه میکند .

سرشار، دلم ز عشق بی واهمه است
در جاده ی یک مسیر بی خاتمه است
امروز نوار قلب خود را دیدم
هی فا-طمه-و-فا-طمه-و-فا-طمه است

پی‌نوشت : شاعر : خودم .  اگر خواستید فحش بدهید راحت باشید

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

انتخابات

سید عباس حقایقی | جمعه, ۱۷ آذر ۱۳۸۵، ۰۸:۳۴ ب.ظ | ۲۱ نظر



هوالحق

یَک

  • انتخابات ،
  • و هفته ی تبلیغات ،
  • آگهی ترحیم خیلی ها را
  • به دیوار زده اند !
  • خیلی هایی که
  • " موتوا قبل ان تموتو " را
  • خیلی بد فهمیده اند !

دو

  • فکر میکنی بهار که می شود
  • اگر همه ی برگ های سبز را بشماری
  • چند تا می شود؟
  • مثلا ۵ میلیون تا ؟
  • یعنی که این روز ها
  • رفتگر ها ۵ میلیون تا برگ زرد جمع میکنند !

یا علی مددی

 

  • سید عباس حقایقی

می ترسم !

سید عباس حقایقی | دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۸۵، ۰۸:۵۳ ب.ظ | ۱۸ نظر

هوالحق
یَک

از یار که هی ناز کند می ترسم

شیطان که بغل باز کند می ترسم

من یکصد و بیست سال هم عمر کنم

از سوسک که پرواز کند می ترسم


یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

زُل بزنید

سید عباس حقایقی | پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۵، ۱۱:۵۱ ق.ظ | ۲۴ نظر

هو الحق
یَک
التماس به خداوند، شجاعت است
                  اگر برآورده شود رحمت است
                                    اگر برآورده نشود حکمت است
التماس به خلق، ذلت است
                  اگر برآورده شود منت است
                                    اگر برآورده نشود خفت است

دو
« لو علم المدبّرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا »
اگر آنانکه از درگاه من روی برتافتند می دانستند که چقدر مشتاق آنانم هر آینه از شوق جان می سپردند

سه

هر روز به درگاهِ رضا پل بزنید
هر لحظه به او دستِ توسل بزنید
هر گاه گره به کارتان بود فقط
بر گنبدِ زردِ یار ما زُل بزنید

خب زل بزنید :

بر گنبد زرد یار ما زل بزنید !

پ.ن :
راحیل 
هم راه افتاد. حتما بخوانید. از کف تان نرود. کوچیک داش سید مهدی
یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

دیوار

سید عباس حقایقی | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۵، ۱۱:۰۱ ق.ظ | ۱۴ نظر

هو الحق
صفر
فعلا دارم تلاش می کنم که نظم ۵ روزه آپدیت کردنم حفظ بشود. لذا همین خزعبلات را می چاپانم  :

یَک

بیا دست از دل دیوانه بردار

خمارم کرده ای ، پیمانه بردار

تو را در ذهن ، در کوی ات برفتم

و من رفتم ولی پیچید دیوار

دو
خیلی بدم می آید از این تیپ حرف ها ولی فعلا که آمده :
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا :

در دفترِ خود نامِ مرا تیک زده
امروز بخاطرم تیپ شیک زده
هفتاد و دو سال ضجه ام را، دزدید
آن زن که لبش به رنگ ماتیک زده

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی