ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

زرشک

سید عباس حقایقی | دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر

سلام

  • سربازی ام تمام شد. آمدم قم. طلبه شدم.
    چه‌قدر راحت تایپ شدند. چکیده‌ی دو سه ماه پرفراز و نشیب گذشته‌ام. به همین سادگی.
    فقط نمی‌دانم چطور باید از همه‌ی آنهایی که این چندماهه زحمت بهشان دادم و حسابی یاری کردند تشکر کنم. این‌قدر تعدادشان زیاد هست که ...
    ‌ ‌
  • من از گناه‌هایی که کرده‌ام نمی‌ترسم. یعنی می‎ترسم. اما نه به اندازه‌ی کارهایی که نکرده‌ام !
    آن دنیا خدا بیاید و همه دارایی‌ها و امکاناتی که لطف کرده به من داده بگذارد جلویم و بعد بگوید می‌توانستی این کارها را بکنی پس چرا نکردی چه بگویم؟
    اصلا فقط همین بس که بگوید تو را شیعه آفریدم. حق ولایت مولا را به جا آوردی؟
    زرشششششششک
    ‌  ‌
  • فل‌فل:
    دیشب وقت خداحافظی
    آن‌قدر دلت گرفته بود
    که صبح خبر آوردند
    نماز آیات بخوانید
    دیشب، ماه‌گرفتگی شدید بوده است !
  • سید عباس حقایقی

#999

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">