به نام حاج احد
برای حاج احد پاریابی که خیلی دوستش دارم
---------------------------------------
این قصیده به نام حاج احد است
شاعرش هم غلام حاج احد است
پوریای ولی که آخرش است
در کف آن مرام حاج احد است
پای کعبه اگر که ابراهیم،
توی کانون، مقام حاج احد است
بس که زحمت کشیده در کانون
خواب راحت حرام حاج احد است
هیکلش را ببین، بمیرم من
نان خشکی طعام حاج احد است
هر چه در شهر هست کلاغ سیاه
کفتر پشت بام حاج احد است
یکی از آن کلاغ ها می گفت
مرو آنجا که دام حاج احد است
گندهی گربه های آقایی
نوکر و عبد و رام حاج احد است
ائتلافِ سیاسیِ شیراز
در پی انهدام حاج احد است
بی ریا و قشنگ می خندد
خنده کل کلام حاج احد است
فحش هم گر به او دهی، خنده
در جواب سلام حاج احد است
گر شکستی دلش، در آن دنیا
نوبت انتقام حاج احد است
در موبایلم پیامکی آمد
دیدم آنجا پیام حاج احد است:
گرچه گهگاه میکنم غر و لند
باز سید، امام حاج احد است
***
آخر شعر هم پیامی از
شاعری که غلام حاج احد است:
کل قلبم اگر که شش دانگ است
دو سه دانگش به نام حاج احد است