ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

لو.دخعهذدقوئ

سید عباس حقایقی | پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۸۶، ۰۱:۴۵ ب.ظ | ۲۰ نظر

هوالعزیز

۱.

چنگ انداخته ای توی پنجره های ضریح
خسته ای ، درمانده
میخواهی لب تر کنی. حاجت بگیری
...
بغل دستی ات را نگاه میکنی
پسر بچه ای 5 ساله
یواشکی حرف میزند. گریه میکند. هق هق
...
زرششششششششششششششک

۲.

 افــــشـاند هزار دل ز هر حلقه زلــف  

                                    گفتا که دلت بجوی و بردار و برو

یا علی مددی

  • سید عباس حقایقی

نظرات  (۲۰)

من هم تا حالا خیلی زیاد به این شیوه، از رو رفتم... شاید هم از رو نرفتم(آخه به این سادگیا هم نیست!)؛ فقط خجل شدم.
چه عجب؟ زیارت قبول.اینو تو اعتکاف زیاد چشیدم
یاحق
زیارت قبول!
عیدتون مبارک و روز جوان
جاری باشید
یا الله حاج آقا...
4 روز رفتی قم ها...
همه جا داد بزن که ریش در آوردی، خب هر کی با آخوندا بپره زود ریش در میاره و اکثرا هم ریشه
چاکریم
یا الله حاج آقا...
4 روز رفتی قم ها...
همه جا داد بزن که ریش در آوردی، خب هر کی با آخوندا بپره زود ریش در میاره و اکثرا هم ریشه
چاکریم
سلام!!
کلا زیارتتون قبول!!(به هر حال ضریح داشت دیگه امام امام زاده خواهر امام!و..!)
خب اونجوری که راحتر حاجت میدن مثه ادمای فرصت طلب آدم باید تند تند دعاهاشو بگه که مال بغل دستیش که رفته بالا مال اونم به پاکیه دعاش ببرن!
مثل اینکه شما هم باید یه چندین بار دیگه ای از روی(لا تقنطوا من رحمته الله...) بنوسیدها.....!!!!
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نئی جان من خطا اینجاست!!!

عید و ایامتون مبارک!
آسمانی باشید!
  • روزنامه نویس
  • بسم الله


    همین دیروز بود.....
    ُسلام . هوراااااااا هشتم شدم . هشتتم به مولا
    مدینه که بودم هر وقت چشمم به گنبد حرم پیامبر(ص) می افتاد به عادت(یا به ارادت) بی اختیار می گفتم :السلام علیک یا علی بن موسی الرضاو... دیگه روزهای آخر بود که یادم می ماند بگم السلام علیک یا ایها انبی و...

    مکه که رفتم رو به کعبه به عادت دست به سینه می گذاشتم می ماندم چی بگم می گفتم: السلام علیک یا خود خدا

    حالا که برگشتم رو به گنبد امام رضا (ع)که می کنم قاطی می کنم چی سلام بدم
    زرششششششششششششششک
  • مجنون ماه تنها
  • سلام .....ممنون بابت تبریکتون و اینا .....خداییش تو حرم ادم روش نمیشه ارزو کنه .یا حتی شکایت هایی که مدت ها بود تو دلش مونده بود قرار بود بیاد برا اقاش بگه یه دلیلش همینه که گفتید .....
    تولد عقش مبارک
    15 رجب مناره حرم پیامبر و ماه که فرومانده بود از جمال محمد ص باید بودی و می دیدی

    1 ماه گذشت یک ماه تمام گذشت
  • مجنون ماه تنها
  • سلام ....نه ممنون همین دم در خوبه .....اومدم یه نوک پا بگم به روزم و برم .....
    یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد
    یه سال صبر کردیم تا نیمه شعبان بیاد... اومد.. اما چقد زود رفت...
    تولد اونیکه اومد توی زندگیمون
    زندگیمونو ریخت به هم.
    آواره مون کرد
    نه دیگه راه برگشت داریم نه توان حرکت
    اونیکه ندیده بیچاره ش شدیم. اون که حسرت یه شب خواب دیدنش رو داریم...
    همیشه گفتم، اگه یه روزی اومد و من رفتنی شدم اما دستم به دامنش نرسیده بود روی قبرم بنویسید : جوان ناکام...
    پیر ناکام
    ای حسرت دست نیافتنی من
    ای ....
    آه
    در خانه اگر کس است.... یک حرف بس است
    یاعلی
    گزارش کوهنوردی رو نمیزنی ؟
    سید میدونی مردن چی ش ترس داره؟
    نه . شوما خیال کن مومن از دنیا بری. اونهم چه مومنی!!!!
    جون داداش جدی میگم
    خسته نباشی اینهمه تایپ کردی.
    طفلکی شاهچراغ از دست شما شیرازی ها چی می کشه.
  • یک تدارکاتی
  • سلام زیارت قبول
    جدا" چه حالی از آدم گرفته می شه
    اهل این خونواده هم که عادت دارن به شرمنده کردن هیچ فرقی هم با هم ندارن خواهر و برادری عین همن(کلکم نور الواحد)
    راستی عنوان این پست یعنی چی ؟؟!!!!
    ما هم به روزیم
    سلام ........ اوه 12 شهریور ...میشه 10 روز پیش تقریبآ ...اگه دیر نشده باشه
    زیارت قبول
    میگم یه چیزی تو این مسابقه الفبای وبلاگ نویسی ... من اسم شما رو نوشتم یعنی دعوت کردم از شما که در اینباره بنویسید
    یه سر به وبلاگ بزنی متوجه میشی.... خیلی چاکریم یا حق

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">