ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

یک هوا آدم ...

سید عباس حقایقی | يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۸۵، ۰۶:۰۳ ب.ظ | ۱۳ نظر



هوالحق

+ یک هوا بسیجیِ عشق دارند که زمان جنگ می بودند به هوای موتور سی جی
+ یک هوا آدم هیجانی دوست دارند که زمان جنگ می بودند تا هواپیما که می آید درازکش شوند روی زمین
+ یک هوا آدم تنبل ! دوست دارند که زمان جنگ می بودند که شهید می شدند و خلاص ! - فکر کرده اند که شهادت را به تنبل ها می دهند -
+ یک هوا آدم طماع دوست دارند که زمان جنگ می بودند که حالا چیزی گیرشان می آمد !
+ یک هوا آدم خیالاتی دوست دارند که زمان جنگ می بودند که شهید می شدند !
+ یک هوا آدم کمبود عاطفه دار دوست دارند که زمان جنگ می بودند که شهید بشوند و تشییع جنازه شان را ببینند که چقدر شلوغ شده است و عکسشان را به همه جا زده اند و کوچه شان به نام آنهاست
+ یک هوا آدم از جبهه و جنگ هیچی نفهمیده اند !!!
***
می گفت  : " کلهم نور واحد یعنی که اگر جای امام حسین ع را با امام صادق ع عوض کنی هیچ فرقی نمی کند. " یعنی که فقط به جای حسین حسین می گویی صادق صادق و فقه ما عوض اینکه بشود فقه جعفری می شود فقه حسینی !
***
من دوست دارم جمع بزنم اینها را با هم و بگویم :
گیرم که می رفتم جبهه و اسب توی ضرر من هم شهید می شدم ... هیچ اتفاقی نمی افتاد ... یکی دیگر امروز جای من بود و وظیفه اش همین بود که الان وظیفه من هست.
پس لطفا همه ی خیال بافی ها را تعطیل کن و کارت را انجام بدههههههههههههه
شهید می شوی به خدا !

پ.ن :
- شرح حال بخوانید. خیلی خوب است. امام موسی صدر را خواندم. آدم جیزبلیق می شود !!!
- هفته بسیج را تبریک می گویم . به همه ی بسیجیان واقعی !


یا علی مددی

 


 

  • سید عباس حقایقی

نظرات  (۱۳)

سلام .باید چند بار دیگه بخونم تا متوجه بشم ! الان مخم وری بیزی هستش بعد که فهمیدم میام بازم نظر میدم
سلام
چقدر با همیشه متفاوت بود!
والله هر چی خوندم که نفهمیدم به قول کوثر با همیشه متفاوت بود و زدین تو تریپ معقولات واسه همینه که هر چی می خونم نمی فهمم فک کنم . قبلیا رو چون تریپشون با این یکی فرق می کرد خوب می درکیدم اما اینا رو هر چی می خونم کمتر می فهمم .ینی بار اول یه کم فهمیدم اما بارای بعدی دیگه هیچی نفهمیدم .بی زحمت مخاطباتونو بسنجین بعد مطلب بزنین یکی مثه من که اینا رو نمیفهمه !من بیگناهم
  • ستاره فینگیلی
  • سلام
    نمیدونم ولی فهمیدم
    قشنگ بود. زیبا. نمیدونم شاید من جزو اونهایی بودم که دوست داشتم شهید بشم
    شاید مسخره باشه ولی دوست داشتم.
    موفق باشی
    قهبانت...
    سلام
    جالب بود . ان شا’ الله این ماه نا تمام شما هم تمام شود یه روزی از روزها ...
    خوشم اومد ازت رو به جلو حرکت میکنی . شاید یواش یواش اما همین که حرکت میکنی خیلی خوبه . کاش ما را هم هول میدادی .
    یه سر به سیاست بزن . پاینده باشی
    خفنگ است!
    خفنگ!
    سلام . حرفت درست اما اون زمان دلشون با خدا تر بود . نماز شب تر بود . راحت گریه کن تر بود . رابطه با خدا داشته باش تر بود . الان هم هست . اون موقع فقط برای خدا کار کن تر بود . الانم هست . اون موقع ایثار بود مردونگی بود درس گرفتن بود با رفیق های خوب زندگی کردن بود دنیایی نبودن بود دل کندن بود . حالا چی ؟ اگه این همه چیز ها هم برای ما محیا بود حرفت درست
    سلام
    نور واحد رو خیلی جالب گفتین....خیلی جالب بود!
    در مورد شرح حال هم موافقم....زندگی هر کدوم از بزرگان رو که میخونی یه راه جدید به خدا پیدا میکنی....فقط نمیدونم چرا من هنوز راه خودمو پیدا نکردم! یعنی میشه یه روزی................!!!!!
    التماس دعا
    آره والا...! راست می گی به خدا... یادش به خیر اون روزا... دفعه سومی که شهید شدم رو یادت هست؟! هیییی... کجایی حوونی که یادت به خیر! راستی شیرازم. یا ضامن آهو!
    سلام...حال همه ی ما خوب نیست!
    یا حق!
    نا مربوط: کم کم دارم می فهمم چه جور آدم به اسفل السافلین سقوط می کند. خیلی راحت است... اصلن هم عذاب وجدان ندارم....
    وصال ارزان نیست
    پس بگذار قیمتش را با ذره ذره سوختن بدهیم...
    هو الحق...
    ----------------------
    یا انیس من لا انیس له...
    خیلی خوب بود
    سلام.
    بهش رنگ و لعاب دادی ناقلا ! خبریه ؟ چطور شده جان تازه به رگهای وبلاگت تزریق شده ؟ .
    زرورقت مبارک.
    وخت کردی یه زر ورقی هم به ما بده .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">