هویجوری نوشت
دلم برای هویجوری نوشتن هایم تنگ شده است.
لجم می گیرد از ویندوز ایکس پی 64 بیتی که نتوانستم فایل مصحح کی برد فارسی را رویش نصب کنم و جای پ و ژ آنجایی که دلم می خواهد نیست و از آن بدتر نیم فاصله هم ندارد که ادای رضای امیرخانی را در بیاورم لاقل در جدانویسی.
فردا امتحان دارم. امتحان شبکه و جزوه ای که هنوز نصف صفحاتش را حتی یک بار هم ندیده ام. برادر کوچکم فیلم منظاره موسوی و احمدی نژاد را گذاشته تا برای چندمین بار به "چیز"هایش بخندد و من استرس می گیریم وقتی حتی صدایشان را می شنوم.
***
خوش به حال این سطرها که پاک شدند
***
هزار تا فکر توی ذهنم وَنگ می زند و وقت نیست که بنویسم. باید بروم درس بخوانم
پ.ن : امشب را پا روی دلم گذاشتم و به بهانه ی امتحان تنهایی را برگزیدم و نتیجه اش این شد. خودم کردم که لعنت بر خودم باد.
- ۱۳ نظر
- ۰۱ تیر ۸۸ ، ۲۱:۱۴