ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

۳ مطلب در بهمن ۱۳۸۳ ثبت شده است

Title-less

سید عباس حقایقی | پنجشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۸۳، ۱۱:۲۲ ب.ظ | ۱۴ نظر

به نام خدا

جانمان در برود الهی به طرز خفنی برویم زیر تریلی جگرمان تکه شود حالمان گرفته شود دماغمان له بشود انشاءالله دیگر روی ماهش را نبینیم که چنین است و چنان است آخر اینجا هم دلخوشکردن دارد ببین دیگر شب هفتم است فجیعانه داد میزد چه اش به تو میرسد یک شاهیش هم نمیرسد بخدا راست میگویی توی این دنیا اسب هم دنبال قاطر راه میافتد یادش رفته یحتمل که اسب است یک روزی تیر میخورده هیچ نمیگفته البت بچه میدیده بهانه میگیرد دلش میگرفته خب اسب باشد دل که دارد از آنها بهتر است که دل نداشتند و شرف ایضا و حالا هم هستند ها شاید با من شاید من خداکریم است بسی کریم امشب خوب خودت را نشان دادی اوس کریم بسی خفنی بخدا چرا تمام نمیشد راستی اینهمه از را از کجا می آوریم مگر این دل چقدر است حکما بسی بزرگ است ولی من دیده ام دل یکی را کوچک بود هان مرغ بود آنیکی البت تناسب ببندی مال ما هم خیلی بزرگ نمیشود خب اونی که ساخته دل را خودش هم میداند ..................

-----------------------------

سلام

بسی الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله.

الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله  الحمدلله الحمدلله.

الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله .

الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله.

الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله.

رژه عقش. ضرب عقش. طواف عقش. دریای عقش !!!

آخی اگه حسین ع رو نداشتیم چه خاکی تو سرمون میکردیم؟

یا علی

  • سید عباس حقایقی

تصور کنید

سید عباس حقایقی | دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۸۳، ۰۲:۱۹ ق.ظ | ۱۷ نظر

به نام خدا

تصور کنید :

سوسک حیوان نجیبی باشد.

کردگدن خیار بخورد بدون هسته.

پشه انگلیسی صحبت کند.

گرگ گفتگوی تمدنها بلد باشد.

گنجشک عر عر کند.

خر عاشق بشود.

قورباغه سلطان جنگل باشد.

شیر غاز بچراند.

غاز به جوجه اش شیر بدهد.

گربه خودکشی کند.

مورچه صدای گاو بدهد.

مرغ پرواز کند.

شتر دوجداره باشد.

گوسفند کچل باشد.

طاووس دُم قرض بدهد.

ماهی غرق بشود.

خرگوش عینک بزند.

گاو ناراحت بشود.
...

و از این قبیل که زیاد است و مجال نیست. خب تصور کردید؟

آفرین. اگه تا حالا چیز دیگه ای فکر میکردید اشتباه بوده. درست همینه که نوشتم.
ببشخید پس کی او خواهد آمد؟
بسی چاکریم و یا علی

  • سید عباس حقایقی

شیراز او مشهد؟

سید عباس حقایقی | جمعه, ۲ بهمن ۱۳۸۳، ۰۲:۰۲ ق.ظ | ۲۹ نظر

ها کاکو. سلام علیک
سِی اینا که اینجو نشستن. عامو پاشید برید اورو ها
---------------
اندر دوسیه تعریض و ازینای آقاسید از شهر مشهد مقدس. البت چون هیچ بنی بشری راجع به این مطلب سخن نرانده ناچاران ما می نگاریم
نکتی چند مرقوم فرمودم که به عرضتان رسانیده میشود بدینوسیله :

1. با توجه به گفته های خود آقاسید ایشون از مشهد اعراض کردن و دیگه شیرازی شدن.

2. اصولن آقاسید چه مشهدی باشن چه شیرازی پیش امام رضا (ع) همچین یه نموره خودشو لوس میکنه. ینی به قول ملت گفتنی لم طرف دستشه.

3. آقاسید گفت که ما به بند نافتون گیر کردیم یه همچین چیزایی. خدمت حضور انوشون عرض بدارم که اولا ما چاکریم . ثانیا کجا بچه هایی باحالتر از کانون گیر میاری.
اینهمه بچه داری ماشالله یکی از یکی چفت و کور و خل و خنگ و شل و ... تر

4. عمرن تو مشهد اینهمه بیکار پیدا میکنی بیان پای منبر شوما؟

5. یحتمل دوستان قضیه اون سالو یادشونه که آقاسید قرار بود برن. بهله . حالا بازش نمیکنم

6. آقا     سانسورمیشود     . فی ادامه همون شماره قبلیه. تازشم وقتی اقاسید رو منبر گفتن یه مشتیشون زدن به دست زدن. بسی. باز خوبه کل نزدن

7. عمرن اگه آقا بتونه شیرازی حرف بزنه. اول و آخرش دو سه تا سوتیه زبون مشهدی تو حرفاشه.

8. فقط من موندم اینهمه وقت آقاسید منتظر چی بوده که نمیتونسته تصمیم نهاییش رو بگیره؟ شیش  هفت هشت ساله .

9. آقاسید اینو داشته باش. شما که شیرازی نشدی هیچ تازه :

مو که سر تا پا همه غرق صفایم

بچه محله امام رضایم ، بچه محله امام رضایم


10. خب بسه دیگه. آقا میخواستم بهت بیشتر گیر بدم. ولی حس و حالش نیس. در ثانی از ما به بقیه هم نصیحت که با آقاسید در نیفتید. عاقبت نداره

بسی چاکریم
یا علی

  • سید عباس حقایقی