ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

خاطره

سید عباس حقایقی | پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۳۹ ق.ظ | ۲۵ نظر

به نام خدا
ما امسال در تابستان رفتیم مشهد. من با زنم و پدرم و مادرم و داداش هایم و خواهرم و شوهر خواهرم و خانواده خاله اینهایم رفتیم.
من در آنجا به من خیلی خوش گذشت. اما روز اول در حرم باران آمد و همه ی قالی ها خیس شد و خیلی وضعیت چپلی پیش آمد.
من در حرم نماز جماعت می خواندم که ناگهان یک کودک داد زد زنده باد جومونگ و من خنده ام گرفت. یک شب هم من و خانمم داشتیم راه می رفتیم که آقای حائری را دیدیم. ایشان همه ی ریش و موهایش را قرمز کرده بود. من ایشان را دوست دارم.
ما در روز آخر از آشپزخانه ی حرم خورشت سبزی گرفتیم و خوردیم که بسیار خوشمزه هم بود.
این بود خاطره ی من.

  • سید عباس حقایقی