ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

ماه ناتمام

سید عباس حقایقی

مستجاب مکن!

سید عباس حقایقی | يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ | ۴ نظر

یا غافر الخطایا


کلاس دوم-سوم ابتدایی بودم. اولین باری بود که می‌خواستم خودم از روی مفاتیح دعا بخوانم. شب قدر به مادرم گفتم که امشب می‌خواهم دعای جوشن کبیر را بخوانم. پس از مواجه شدن با قربان صدقه‌های مادرانه، شروع به خواندن دعا کردم. پنجاه فراز اول جوشن کبیر را یک نفس خواندم.

غرق خواندن دعا بودم که مادرم گفت: عزیزم. داری اشتباهی میخونی. چرا میگی؟ الغوث الغوث خلصنا من الاسلام یا رب!

خداوندا! به این شب‌های عزیز، لطفا از خیر اجابت آن پنجاه فراز بگذر!

  • سید عباس حقایقی

قدر 1

سید عباس حقایقی | شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۴۹ ب.ظ | ۲ نظر

رویی که ندارم




چون گفته‌ای بیا، می‌آیم :(

  • سید عباس حقایقی

در ستایش هرتکف کبیر

سید عباس حقایقی | چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ب.ظ | ۶ نظر

فردا که بیاید، چهل روز است که حسن1 درد و رنج این دنیا را بدرود گفته است.

عادت مرثیه‌سرایی ندارم اما حیفم آمد که نگویم حسن جزء عابدترین مردم روزگار بود به استناد حدیث شریف «الخلق الحسن عبادة» 2

و همین درد فراقش را برای آنانی که حتی یک برخورد کوچک با او داشتند سخت‌تر می‌کند.

به لحظات با هم بودن‌مان فکر نمی‌کنم و سعی می‌کنم لب‌خند‌هایش را فراموش کنم تا رنج نبودنش کم‌تر آزارم بدهد.

کاش می‌شد وقتی که مادرش مرا دید و از حسن و نبودنش گفت بند دلم را پاره کنم اما نمی‌شد ...


پ.ن:

1. مرحوم سید حسن حقایقی، پسرعمویم.

2. امام حسین (ع) : خوش خلقی، عبادت است / کنز العمال ج 13 ص 151

3. صلواتی نثار همه‌ی رفتگان ...

  • سید عباس حقایقی

معلوم و مجهول

سید عباس حقایقی | شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۱ ق.ظ | ۴ نظر

دانش‌مندان جهان تردید ندارند که روابط بی‌پایانی که در اثر تلاش علمی چندین هزار ساله خود به دست آورده‌اند طلیعه‌ی ناچیزی است از اساس آفرینش که دنباله‌های تمام نشدنی به دنبال خود دارد و هر معلوم تازه‌ای مجهولات بی‌شماری را به بشر اخطار می‌کند.

شیعه در اسلام (علامه طباطبایی) - ص 160

  • سید عباس حقایقی

لوح

سید عباس حقایقی | جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۵۲ ب.ظ | ۴ نظر

استدعای سرگشاده‌ی یک نویسنده را خواندم.

هشت سال گذشته است. من نمی‌دانم ادب و فرهنگ‌مان در این هشت سال به چه قاعده تنگی نفس گرفته است.

  • سید عباس حقایقی

گزاره‌های ناپیوسته برای پیوند دل‌ها

سید عباس حقایقی | چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۵۲ ب.ظ | ۳ نظر

یا مؤلف بین القلوب


خیلی حرف‌ها هست که مشخص است اهمیت‌شان زیاد است. گفتنی‌هایی هست که هزاران بار تکرار شده‌اند و می‌شوند. دانستنی‌هایی هست که همه‌گان می‌دانند. اما در عین حال این‌قدر به راحتی فراموش می‌شوند که باز نیاز هست که گفته شوند.

ما به این‌طور حرف‌ها می‌گوییم : «حرف‌های کلیشه‌ای». گفتن این حرف‌ها همیشه جزء سخت‌ترین کارهاست!

 ‌ 

  • سید عباس حقایقی

مقصود اصلی

سید عباس حقایقی | يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۰ ق.ظ | ۲ نظر

مقصود اصلی از تمام دستورات شرع،

متأثر شدن قلب است.

یعنی مقصود از تمام این سیرها و عبادت‌ها، این است که قلب انسان تأثیر پذیرفته و دری از دل، به سوی مولا باز شود تا بنده بتواند، مولایش را شهود کند. این، اصل کار است.


(کتاب رسائل بندگی، مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی)

+ عکس از گالری عکسبان

  • سید عباس حقایقی

کلید

سید عباس حقایقی | جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۹ ب.ظ | ۵ نظر

شیطان را دیدند همی خنده‌کنان می‌رفت. گفتند: آهای ابلیس! ماه مبارک است و تو باید در غل و زنجیر باشی. چگونه است که چنین خرامان می‌روی؟

بی‌وجدان یک خنده‌ی آتشینی کرد و گفت: هر غل و زنجیری را قفلی است و هر قفلی را کلیدی. روحانی مچکریم!

حتی اگر ابلیس بُود در غل و زنجیر

آخر شود آزاد بدین دولت تدبیر

  • سید عباس حقایقی

Le passé

سید عباس حقایقی | چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۵ ب.ظ | ۸ نظر

به مناسبت حلول ماه مبارک، رفتیم سینما و پول‌مان را توی جیب ایادی استکبار که همانا سازندگان فیلم «گذشته» باشد ریختیم!

از آنجایی که کسی مجبورم نکرده که نظراتم را درباره فیلم بگویم فقط به ذکر همین نکته بسنده می‌کنم که اگر به جای «احمد» یک آدم خارجی هم می‌گذاشتند هیچ فرقی نمی‌کرد و اصولا این فیلم هیچ دخلی به ایرانی‌ها ندارد.

ضمنا اصغرخان فرهادی پاریس را هم به همان سیاهی تهران به تصویر کشیده است. حیف است واقعا. من دوست دارم پاریس برای من همچنان رویایی باشد :دی. لذا پاریس «ساخت ایران» را بسیار بیشتر می‌پسندم.

  • سید عباس حقایقی

خرمگس

سید عباس حقایقی | سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۱ ب.ظ | ۵ نظر

بگذار به دنبالت اندر هوس ات باشم

درگیر هوای تو، گیر نفس ات باشم


هی فتنه کنی با چشم، هی شهر به هم ریزی

آتش بزنی دلها، من خار و خس ات باشم


در شهر یکی کس را هشیار نمی بینی

یک گوشه نگه بر من، شاید که کس ات باشم


زندانی چشمانت پشت صف مژگانت

قدری نگهم کن تا اندر قفس ات باشم


هر جا بروی آیم، هی چشم به چشمانت

می دوزم و خوش دارم، در تیر رس ات باشم


تا کی غزل سعدی می خوانی و می خواهی

هی جور و جفا داری، هی ملتمس ات باشم


با آن لب شیرین ات، بسیار مگس داری

ای کاش بخواهی که من خرمگس ات باشم


س.ع.ح


پ.ن : بر خرمگس معرکه رحمت !

  • سید عباس حقایقی