مثنوی انفجار
سید عباس حقایقی |
دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۸۸، ۱۱:۰۰ ب.ظ |
۷۷ نظر
هوالعزیز
یک سال گذشت. از آن شبی که جاماندم ...
آن روزها هر کسی به فراخور حالش و در حد توانش کاری انجام میداد ... و من هم قرار شد کاری انجام بدهم. کاری که قرار بود طنز بشود و قرار بود مثلن شعر بشود و ... این شد :
- ۷۷ نظر
- ۲۴ فروردين ۸۸ ، ۲۳:۰۰