ساچمهنوشت
سید عباس حقایقی |
پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۱، ۰۱:۳۷ ب.ظ |
۰ نظر
سلام
- امیر شاکی شده است که قبلن ها بهتر مینوشتی. یک چند نفری هم پیغام خصوصی دادهاند که بابا این فلفلها را ننویس. ضایع است! ضمن اینکه دوستتان دارم خاطرنشان میگردم که من همینم دیگه نقش که قرار نیست بازی کنیم؟ هان اخوی؟ به هر حال اینها ساچمهنوشت است. رمان ویکتورهوگو و تولستوی که نمیخوانی :دی
- دوباره پریشب رفتم لامرد. برای پیگیری کارهای سربازی و البته سالگرد شهادت شهید سید محمدجواد علوی. به قول مادرزن، راه لامرد را پیدا کردهام!
- «قیدار» امیرخانی تمام شده و قرار است به نمایشگاه کتاب امسال برسد. اگر چاپ شد و رسید من هم ترغیب میشوم بروم تهران.
- هر بار میخواستم سمت نوشتههای سید مرتضی آوینی بروم به دلیلی منصرف میشدم. این سری توی سفر یک کتاب دانشجویی را همین طوری در موردش خواندم و بالاخره تصمیم گرفتم بروم سراغش. تقارنش را با فاطمیه به فال نیک میگیرم. به یاد خاطرهی میرشکاک از شهید آوینی و آن خواب و ...
- آااای خدا من رو دریاب که خیلی داغونم. یعنی له له هستما. میدونم که از ماست که بر ماست. از ماست که بر ماست. از ماست که بر ماست. بیا لااقل من رو اینقدر بزن که دوغ بشم.
- فلفل:
به پدرت گفتم
خیالت تخت
به حُرمت نامش هم که باشد
نه صدایم را رویش بلند میکنم
نه دستم را ...