الم شنگه های سکوت یک نویسنده
هوالعزیز
در راستای الم شنگه های سکوت این نویسنده باید بگویم که :
- چرا سایت ارمیا از روز تولدش فقط تکذیب و اعتراض و انتقاد می کرد ؟
- چرا سایت ارمیا با رضا امیرخانی فرسنگ ها فاصله دارد؟
- چرا فرهاد جعفری تا دیروز منفور بود و بواسطه تبلیغ احمدی نژاد محبوب می شود؟
- چرا همه ی گذشته ی خوب یک نفر، بواسطه عدم تبلیغ احمدی نژاد زیر سئوال می رود؟
- چرا یک عده فکر می کنند که اگر بیایند توی صحنه و حرف بزنند، و پای نظام بایستند، تبلیغ احمدی نژاد شده است؟
- چرا یک عده به خودشان اجازه می دهند که هر کسی به احمدی نژاد رای نداده را ببرند توی بلک لیست غیرآدم ها ؟
- چرا یک عده هنوز فرق دعوای انتخابات را با غائله ی فتنه ی بعد از آن تشخیص نمی دهند ؟
- چرا یک عده فکر می کنند که کیهان و رجانیوز و ده نمکی و سلحشور ناجوانمردترین موجودیت های انقلاب هستند و در مقابل هزاران هزار ناجوانمردانگی را نمی بینند؟
- چرا همه ی آنهایی که خود را وقف اسلام و انقلاب می دانند با هم برادر نیستند؟ چرا در یک صف نیستیم؟
- چرا صحبت های رهبری فقط به درد در و دیوار حسینیه امام می خورد ؟
- چرا وقتی رهبری می گوید وظیفه خواص تبیین و روشن گری است، بعضی از خواص می گویند ما نویسنده ایم ، نه بیانیه نویس ؟ !
- چرا من حس میکنم که دغدغه های رهبری چیزهایی فراتر از سمپاد و حضور امیرخانی در نمایشگاه ارشاد و ممیزی کتاب و کتاب سال و ... است؟
و ...
- امیرخانی از اولش هم ریش بلند می گذاشت و انگشتر عقیق به دست می کرد و آستین کوتاه می پوشید و لپ تاپش را کوله می نداخت و داستان سیستان می نوشت و توی دانشگاه با صدای بلند می گفت اگر خمینی نبود هیچ کدام از ما نبودیم و امیرخانی همین شکلی بود که الان هم هست.
پس چیزی تغییر نکرده اما این سکوتش ، چراهای بسیاری را باعث شده که انگار این بشر خوشش می آید که بنشیند و هاج و واج این الم شنگه ها را نگاه کند و حرف نزند تا چی بشود مثلا؟
یا علی مددی
- ۸۸/۱۲/۰۴