یا دائم البقاء
اینجا تنها جاییه که حس میکنم مال خودمه! هر جا برم باز برمیگردم همینجا. عجیبه واقعن!
- ۲ نظر
- ۰۴ مهر ۹۴ ، ۲۰:۱۶
یا دائم البقاء
اینجا تنها جاییه که حس میکنم مال خودمه! هر جا برم باز برمیگردم همینجا. عجیبه واقعن!
یا من کل شیء خاضع له
راستش را بخواهید، انشالله که عمر حضرتمان دراز باشد و اسلام و مسلمین از فیوضات و برکات وجودی ما سالها بهره ببرند اما با این روند مصرف پنیر پیتزا و فعالیتهای روزافزون حضرت عزرائیل -روحی له الفداه-، در بهترین حالت فکر نمیکنم بنا باشد بیشتر از 60 سال عمر کنم (تو پرانتز: دل خوش سیری چند؟ شصت سال؟؟؟).
لذا همین الان که دارم اینها را مینویسم نصف عمرم رفته است! و به فنا هم رفته است.
یا هادی المضلّین
خیلی وقتها با خودم فکر میکنم که اینکه من الآن در این مکان و زمان هستم و به دنیا آمدم و با این ویژگیهایی که دارم و خواهم داشت؛ با همه داشتهها و نداشتههایم، دقیقا همان بودم که باید میبودم. یعنی یک ذره بالا و پایین اگر میشد دیگر من نبودم و دیگری بود.
خُببببب؟
وقتی اینطوری فکر میکنم دیگر با خیالاتم حال نمیکنم. با همین خیابانی که دارم رانندگی میکنم، با همین خانهای که دارم زندگی میکنم، با همین پدر و مادر و کیش و آیین و ... حااااال میکنم.
یا ربّ کل شی و صانعه
مرحوم علامه طباطبایی (ره):
ما بزرگترین و مهمترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری از اطوار و شئون زندگی ما مهمتر از آن نیست، اینست که خودمان را درست بسازیم!
---
... یک حرف بس است ...
یا مبدل السیئات بالحسنات
یا حسین
خیلی بد است که آدم قبل از اینکه آماده بشود برود جایی که قدم به قدمش اسم خداست. اما لااقل وقتی هیچ نداری میدانی که هیچ نداری. تکلیفت روشن است.
دلم به هیچ چیزی روشن نیست الا بزرگی خودش ...
یا غافر الخطایا
کلاس دوم-سوم ابتدایی بودم. اولین باری بود که میخواستم خودم از روی مفاتیح دعا بخوانم. شب قدر به مادرم گفتم که امشب میخواهم دعای جوشن کبیر را بخوانم. پس از مواجه شدن با قربان صدقههای مادرانه، شروع به خواندن دعا کردم. پنجاه فراز اول جوشن کبیر را یک نفس خواندم.
غرق خواندن دعا بودم که مادرم گفت: عزیزم. داری اشتباهی میخونی. چرا میگی؟ الغوث الغوث خلصنا من الاسلام یا رب!
خداوندا! به این شبهای عزیز، لطفا از خیر اجابت آن پنجاه فراز بگذر!
رویی که ندارم
چون گفتهای بیا، میآیم :(
فردا که بیاید، چهل روز است که حسن1 درد و رنج این دنیا را بدرود گفته است.
عادت مرثیهسرایی ندارم اما حیفم آمد که نگویم حسن جزء عابدترین مردم روزگار بود به استناد حدیث شریف «الخلق الحسن عبادة» 2
و همین درد فراقش را برای آنانی که حتی یک برخورد کوچک با او داشتند سختتر میکند.
به لحظات با هم بودنمان فکر نمیکنم و سعی میکنم لبخندهایش را فراموش کنم تا رنج نبودنش کمتر آزارم بدهد.
کاش میشد وقتی که مادرش مرا دید و از حسن و نبودنش گفت بند دلم را پاره کنم اما نمیشد ...
پ.ن:
1. مرحوم سید حسن حقایقی، پسرعمویم.
2. امام حسین (ع) : خوش خلقی، عبادت است / کنز العمال ج 13 ص 151
3. صلواتی نثار همهی رفتگان ...
استدعای سرگشادهی یک نویسنده را خواندم.
هشت سال گذشته است. من نمیدانم ادب و فرهنگمان در این هشت سال به چه قاعده تنگی نفس گرفته است.