فصل امتحانات است
بر میگردم :)
- ۵ نظر
- ۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۸
فصل امتحانات است
بر میگردم :)
یا من یعلم مراد المریدین
نورانیتِ دانش را خداوند متعال به دلِ آلوده به پلیدیهای نفسانی و اخلاق نکوهیده راه نمیدهد؛ بنابراین، آشکار میشود که علم فقط در ذهن داشتن دانستههایی مخصوص نیست؛ هر چند در نظر عموم چنین باشد، بلکه تنها و تنها نوری است که از علم بر میخیزد و مایهی بینایی دل و خداترسی میشود.
منیة المرید فی آداب المفید و المستفید - شهید ثانی (ره)
آرامـــش من
مُـــسَکّن من
مفنامیــک اسیـــد !!!
از تو ممنونم ... از تو میخونم
لنی اول با این جوان که یک کلمه هم انگلیسی نمیدانست رفیق شده بود. به همین دلیل روابطشان با هم بسیار خوب بود. اما سه ماه نگذشته بود که عزی شروع کرده بود مثل بلبل انگلیسی حرف زدن و فاتحه دوستیشان خوانده شد.
فورا دیوار زبان میانشان بالا رفته بود. دیوار زبان وقتی کشیده میشود که دو نفر به یک زبان حرف میزنند. آنوقت دیگر مطلقا نمیتوانند حرف هم را بفهمند!
خداحافط گاری کوپر. ص 8
یا غافر الخطایا
کلاس دوم-سوم ابتدایی بودم. اولین باری بود که میخواستم خودم از روی مفاتیح دعا بخوانم. شب قدر به مادرم گفتم که امشب میخواهم دعای جوشن کبیر را بخوانم. پس از مواجه شدن با قربان صدقههای مادرانه، شروع به خواندن دعا کردم. پنجاه فراز اول جوشن کبیر را یک نفس خواندم.
غرق خواندن دعا بودم که مادرم گفت: عزیزم. داری اشتباهی میخونی. چرا میگی؟ الغوث الغوث خلصنا من الاسلام یا رب!
خداوندا! به این شبهای عزیز، لطفا از خیر اجابت آن پنجاه فراز بگذر!
رویی که ندارم
چون گفتهای بیا، میآیم :(
فردا که بیاید، چهل روز است که حسن1 درد و رنج این دنیا را بدرود گفته است.
عادت مرثیهسرایی ندارم اما حیفم آمد که نگویم حسن جزء عابدترین مردم روزگار بود به استناد حدیث شریف «الخلق الحسن عبادة» 2
و همین درد فراقش را برای آنانی که حتی یک برخورد کوچک با او داشتند سختتر میکند.
به لحظات با هم بودنمان فکر نمیکنم و سعی میکنم لبخندهایش را فراموش کنم تا رنج نبودنش کمتر آزارم بدهد.
کاش میشد وقتی که مادرش مرا دید و از حسن و نبودنش گفت بند دلم را پاره کنم اما نمیشد ...
پ.ن:
1. مرحوم سید حسن حقایقی، پسرعمویم.
2. امام حسین (ع) : خوش خلقی، عبادت است / کنز العمال ج 13 ص 151
3. صلواتی نثار همهی رفتگان ...