به نام خدای همه وختا
دیدی بعضی وقتا حتی حال نداری یه سلام هم بگی؟
دیدی بعضی وقتا اصلن دست و دلت به هیشششش کاری نمیره. هزارتا کار و درس و کوفت و زهرمار دیگه ریخته رو سرت ولی حوصلی هیششششششششکی رو نداری؟
دیدی بعضی وقتا نیگا وبلاگت که میکنی میبینی مال ده روز پیشه. ولی نه موضوع داری نه حس و حال ؟
دیدی بعضا وقتا زنگ میزنی به یاور میگی کجایی ؟ میگه فلکه آب روبرو حرم. دلت میخواد بزنی دل و جیگرش رو بریزی بیرون ولی دستت نمیرسه. ناچارا بهش میگی التماس دعا. میگه محتاجیم. بزنم تو سرت مسخره. آخه دیگه از اونجا باحال تر هم هست؟ تو حرمی مرتیکه بازم میگی محتاجیم. برو بینیم بابا دلت خوشه ها.
دیدی بعضی وقتا یاور میفمه تو دلت چی گفتی؟ میگه اوهوی درست صوبت کنا. حرم تو دل آدمه. دیدی دلت میخواد یه می دویی بزرگ بهش بگی .
دیدی بعضی وقتا الکی دلت میگیره. دل ؟؟؟ چی بیده؟ من کی بیدم؟ کجا بیدم؟ گوشت کیلو چنده؟ اصغر آقا دو کیلو دل بده با نیم کیلو جیگر آبکش
دیدی بعضی وقتا خودت هم خنده ات میگیره داری چرت و پرت میگی؟
برو عمو ولم کن اینا دیگه چیه داری میگی. چرت اندر پرت الی یوم القیامة
نمیشه گفت دیگه. حس خرکی شده داداش
خب بالاخره دیدی یا نه؟
دیدی بعضی وقتا اصلن حال نداری برگردی ببینی چی تایپ کردی؟
دیدی بعضی وقتا؛ آها همین حسه رو میگم؟ دیدی یا نه؟
خب حالا هم یکی از همون وقتا هست
یا علی
- ۸ نظر
- ۲۴ دی ۸۳ ، ۰۲:۲۴